حزین به قلم طیبه حیدرزاده
پارت پنجاه و هشتم
زمان ارسال : ۷۲ روز پیش
.
***
آذر ماه 1366
آدمها به هر شرایط و هر زندگی پست عادت می کرد. من به زندگی عجیب وغریب توی یک واگن قطار در ایستگاه متروک در مکانی در ته جهنم خو گرفتم.
پاییزآن سال برایم شبیه زمستان بود. لقمان برای اهالی عجیب آنجا شام وناهار می پخت. روزهای اول زندگی برایم شبیه تئاتری از دوزخ دانته بود.
لقمان از کله صبح توی آشپزخانه اش برایم کیک های فنجانی درست می کر
زمان پارتگذاری رایگان : 3 روز در هفته یعنی روزهای (شنبه ، دوشنبه ، چهارشنبه) تعداد 1 پارت به صورت خودکار رایگان میشود و میتوانید مطالعه کنید.
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.