توأمان به قلم حنانه بامیری
پارت بیست و دوم :
مردمکهای آبیاش سرگردان حول سالن طوسی چرخید؛ نگاهش از ریزترین گُل حک شدۀ روی فرش تا تابلوی تمام سیاهی که شانه به بالای چکامه را بَلعیده بود، رقصید.
با تمام تظاهر، رنگ از رخ باخته بود. جعبۀ سفید سیگار را از روی عسلی کنار دستش سمت خودش کشید و ف ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Aa
00متاسفانه اکثرمون زود قضاوت میکنیم ممنون زیبا بود⚘