پارت بیست و پنجم

زمان ارسال : ۱۷۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

_گفتی که می بریم. پس اونم دروغ بود. احتمالا چرندیاتت در خصوص پدر و مادرتم جزو دروغای مفتی بودن که بهم...

نگاه آرسین لحظه ای به قدری وحشی شد که تانیا بقیه ی جمله اش را فراموش کرد. عصبانی بود و ضربان قلبش بالا گرفته بود. آرسین هم! دید که هر دو د ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید