پارت بیست و یکم

زمان ارسال : ۱۷۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

_پس لو نرفتم. درسته؟

وقتی سوالش را پرسید، دستانش مشت و آماده ی حمله بود.

_تو بهم دروغ گفتی عوضی!

_دروغ گفتم چون چاره ی دیگه ای نداشتم.

آرسین در جایش نشست و دو دستش را تکیه گاه چانه اش کرد.

_وقتی پدرتو گرفتن و مادر ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید