پیرانا به قلم مرجان فریدی
پارت هشتاد و دوم
زمان ارسال : ۲۰۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 13 دقیقه
حس میکردم زانوهایم تحمل وزنم را ندارند. زانوهایم خم شدند، مرا محکمتر به خودش و دیوار چسباند.
بزاق دهانم را به سختی قورت دادم:
_ب…بازی جدیدته؟
سرش را مقابل صورتم قرار داد، نوک بینیام سه بند انگشت با چانهاش فاصله داشت.
خیره به لبهایش به سختی نفس میکشیدم:
_شاید بازی باشه!
سرش را خم نمود، خیره به چشمانش زل زده بودم. اگر چشمانش آسمان شب بود، من آن ستاره بودم که
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
نورا
10وای قلللللبببببم
۲ ماه پیشزن رستاک
10بغض*
۳ ماه پیشریحانه
10:)
۶ ماه پیشسویل
00واییییییییی خدااااااااااارو شکررررررررررررررر جججججججججججججججججججججججییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
۷ ماه پیشیاس
۱۸ ساله 10مرجان جونمون در اومدددددد جوری که من دارم زار زار گریه میکنم
۷ ماه پیشآنوشا
20رستاک لعنتی بلاخره به خودش اومد اما چه فایده که انقدر دیر؟
۷ ماه پیشکیانا
10مختصر مفید: عالیهههههه
۷ ماه پیشیکتا
10تو این همه خوب چراییییییی
۷ ماه پیشYasi
70مرجان فکر میکنه قاتل ما هستش (درست فکر میکنه)
۷ ماه پیشAria
60با پارت امشب من یک بار دیگه عاشق این دنیایی شدم که تو می سازی ساحره(:::::: . .......
۷ ماه پیشاونی که پشماش ریخت
10مرددد؟!! چیشدددشششش نمیرههه اقا دیگههه ی دفعه بیا با چاقو بزن وسط قلبم من بمیرم راحت شم ازاین حجم از تو خماری موندن! کاش نمیری ویونا، تو قوی ای ثابت کردی که قوی ای! تو زنده ای من ایمان دارم
۷ ماه پیشفریماه
70عادیه که حاضرم برا این پارت قلبم رو در بیارم تکه تکه کنم
۷ ماه پیششمیم عاشوری
10واقعا خیلی عالیه
۷ ماه پیشM
10خداااا🥲🥲🥲🥲منو ولم کنین ب درد خودم بمیرممم...بلو بلککک😭
۷ ماه پیش
Kosar
10ولی جوری که رستاک نگرانه ویوناس 🥹