پیانولا به قلم مرجان فریدی
پارت چهل و ششم :
خشک شده نگاهم کرد.
اما از ان بدتر این بود که یک قدم جلو امد و گفت:
-برات توضیح میدم.
پس میدانست!
دستم را روی قفسه سینه ام فشردم.
-م...میدونستی و بازم تو...این خونه موندیم؟ م...میدونستی و بازم گذاشتی ع...عمت و دخترش بیان ای..این جا؟
با بغض نالید:
-عزیزم من بهشون اجازه نمیدادم...
با بهت میان حرفش پریدم.
-من چه طوری تورو دوست داشتم؟
با بهت به سمتم امد.
-خزان، مگ
مطالعهی این پارت حدودا ۸ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۷۰ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
رزیتا
20واقعا خیلی غمگین بود یعنی اشک می ریختم سر این پارت
۶ روز پیشفائزه
20عمیقا اشکمو دراورد این پارت...
۴ هفته پیشمبینا
30ترکیب صدای ویالون خزان و صدای پیانوی میکائیل 🥹🥹😭
۱ ماه پیشfatosh
00هیچی ندارم بگم فقط اشک💔
۱ ماه پیشBehnaz
10جوری که با تمام وجودم غم این پارت رو درک کردم قابل توصیف نیست
۲ ماه پیشنفس
01باشه هرچی شما بگی خوشحال شدم بابت نظر تون
۲ ماه پیشنفس
43به نظر من خزان نباید اینقدر تند رانندگی می کرد باید به شوهرش یک فرصت می داد این همه عشق حابیل وزیر پا گذاشت
۲ ماه پیشنمیدونم
70خب اون لحظه خزان یکم زیادی عصبانی وناراحت بودو تقریبا هیچی حالیش نبودخب الکی که نبودمسخره دست خانواده شوهرش شده بودو این خیلی برای یک زن متاهل بده اگه منم جای خزان بودم بدتراز اون رفتارمیکردم گلم😘
۲ ماه پیشElham
30این پارت رو... این پارت رو هربار بخونی میتونی ساعت ها گریه کنی 😢🥀 این پارت تو قلبم حک شد❤️ 🩹🦋
۳ ماه پیشYıldız Sadat
10ولی این پارت با قلبم بازی کرد💔 ِآیا این حجم از گریه عادی است؟!😢🖤
۳ ماه پیشمرضیه
۲۶ ساله 10فوق العاده...با قطعه ی مخصوص رمان خوندمش و چقد اشک ریختم😢😍😍
۳ ماه پیش.
20این رمان میتونه ثابت کنه که کلمات هم صدا دارن😭😭😭
۳ ماه پیشمهسا
00صورتم خیس شد😭
۳ ماه پیشزهرا
۱۶ ساله 10رمانات مرجان یه جوریه که میتونم براشون تا صبح اشک بریزم:)
۳ ماه پیشseta
۱۶ ساله 00این پارتو دوباره باید با آهنگش بخونم..😭😭
۳ ماه پیش
00یکی از زیباترین لحظه های پیانوهای و یه خداحافظی زیبا و غمناک