مردمک سفید به قلم سحر حاجیوند
پارت دوم
زمان ارسال : ۲۱۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
به لطف آرامبخشهای تزریق شده، ضربان قلبم آرام شده بود و نفس کشیدنم هم بهتر. به حال خودم که آمدم سرم را بیحس به سمتی دیگر چرخاندم. همان دختر، کنار پهلویم با چشمهایی بسته سرش را روی تخت گذاشته بود. چرا نمیشناختمش و چهرهاش برایم آشنا نبود! بعداز ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آرزو
00فعلا که خوبه هنوز تا آخرش نخوندم