پارت دوم

زمان ارسال : ۱۸۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

مرد کاملا ریلکس گفت:

_زیادی حرف می‌زنی. تا فردا شب غذا نداری تا نزاکت حرف زدنو یاد بگیری!

این را گفت و پیش از آن‌که تانیا چیزی بگوید، از اتاق خارج شد و در را بست. تانیا میان زمین و آسمان، دوباره در تاریکی فرو رفت. این‌بار بغض کرد. احساس ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید