قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت چهل
زمان ارسال : ۲۰۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 10 دقیقه
صدای ایرج مرا از افکارم بیرون کشید.
- حاضری تابان؟ خونوادهی آقا دوماد دارن میآن.
آخرین نگاه را در آینه به خودم انداختم. با اینکه آرایشگر موهایم را به خواست خودم خیلی عادی دورم ریخته بود اما در آرایش صورتم کمی بیشتر ا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
pary
10واییییی دلم میخواد زودتر بفهمم چیشد که تابان قرار شدبا بهادر عقد کنه . خانم فرناز رمانتون رو تا اینجا خیلی دوست داشتم به خاطر رمانتون یه عالمه کلمه های جدید یاد گرفتم