پیله ی پروانه به قلم فرگل حسینی
پارت سی :
هردو شوکه شده بودند، اما حال وروز پروانه یک چیز فراتر از شوکه شدن بود، دست هایش می لرزیدند، لب هایش هم همین طور!
کلمات را قطعه قطعه کنار هم گذاشت تا فقط یک سوال از حامی بپرسد:
_چ.. چه.. خبره؟ اینا کیان؟
حامی دستش را روی دستگیره درب گذاشت ونگاهی به روبه رویش کرد، بعد فوری درب داشبرد را باز کرد اما چیزی نیافت.
_پروانه...
پروانه سرش را به معنی علامت سوال تکان داد.
_
مطالعهی این پارت کمتر از ۱۲ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۷۱ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
ایلما
00حامی عجب مارمولکی تو تا میام دلم برات بسوزه گندمیزی نکبت😏😒😂
۹ ماه پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
دقیقا چند نفر دیگه هم همینو گفتن😂💔
۹ ماه پیشپرنیا
00حامی دو رو 😒😒این داستانه ولییی واقعا دیگه نمیشه بهیشکی اعتماد کرد
۹ ماه پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
واقعا ها همه دورنگ ودورو شدن🥲
۹ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00جاننننن چی شد🤯😲من میگم حامی که دست به قتل پروانه زده 🤬از حامی دوباره متنفر شدم با این کارش🤬عالیییی بود مرسی فرگل جونم ❤️💋
۹ ماه پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
حامی که منفور هست ولی خب قتل پروانه فکر نکنم ربطی بهش داشته باشه😂
۹ ماه پیشساناز
00حامی ماشین رو دوزدید 😳😳😳
۹ ماه پیش
اسرا
00ممنون 💋💞