پیله ی پروانه به قلم فرگل حسینی
پارت سی و یکم :
حامی پروانه را از بغلش جدا کرد وروی تخت گذاشت، موهای جلوی پروانه که نه کوتاه بودند نه بلند (تاانتهای بینی اش می رسیدند) توی صورتش ریخته بودند.
بالشت را زیر سر پروانه تنظیم کرد وسرش را درست وسط بالشت گذاشت، دستش را از زیر سر اودرآورد وچشمش به موهای ریخته شده در صورتش افتاد.
_چرا صورتت تو خواب این قدر مظلومه؟
موهای توی صورتش را با سرانگشت به کناری فرستاد.
_این قدر که قا
مطالعهی این پارت کمتر از ۹ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۶۸ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
پرنیا
00چقد من ازت بدم میاد حامی دورو😒😒😒
۹ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00چقدر از حامی بدم میاددددد 🤬🤬🤬حیف فشح که به حامی بدی فحشم از سرش زیاد 🤬خیلی خیلی نامردی🤬🤬عالیییی بود مرسی فرگل جونم 💋من میگم همه اینا زیر سر حامی تارگتمه😎😁
۹ ماه پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
وای مافیا بازی پس😂😎بازم میگم حامی خیلییی منفور وعوضیه
۹ ماه پیشساناز
00حامی خیلی نا مرده قلمت پایدار نویسنده عزیز ❤️❤️❤️❤️
۹ ماه پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
اره خیلی نامرده ولی بی جوابم نمی مونه خیالتون راحت😂💔😎
۹ ماه پیش
ایلما
00چقدر ازاین دختره نخود آش بهار بدم میاد 😏واقعا حیف پروانه با اون اخلاق تندش هرچی باشه از بهار چندش لوس بهتره🤣😂