پارت شصت

زمان ارسال : ۱۵۵ روز پیش

البته صدای بلندم تو صدای موتور ماشین گم شد و چند ثانیه طول کشید تا سیاوش ماشین و خاموش کنه و پیاده بشه.
یه کت کوتاه چرم تنش بود و نسبت به دفعه ی قبل مرتب تر و پولدارتر به نظر میومد!
همین که منو دید یه ثانیه حرفی نزد و بعد بدون سلام و احوالپرسی با عصبانیت گفت:
_تو چرا بیرونی؟!
_سلام... داشتم قدم می‌زدم!
_ببینم تو مطمئنی درس پزشکی خوندی؟!
_شک نکن!
_پس چطور دوزار عقل ندار

159
24,930 تعداد بازدید
196 تعداد نظر
74 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید