پاناسیا به قلم عاطفه امیرانی
پارت پنجاه و یکم
زمان ارسال : ۲۲۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 12 دقیقه
ماما بود که گوشهای هر دو را محکم گرفته بود و با تمام توان میکشید. آنها را وادار به ایستادن کرد.
- چند ساعت فقط تو این خونه نبودم ! ببین به چه روزی انداختید؟ اینجا چه خبره؟ این چه وضعشه؟
نگاهی به خانه انداختند. رنگ نوشی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطمه ❤️
00آخی عزیزم چه بااحساسن این دوتا💖💖قلبم اکلیلی شد