پارت پنجاه و هشتم

زمان ارسال : ۱۸۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

در چشم به هم زدنی همه از سرجایشان بلند شدند و سمت کیان دویدند. نرمین بی‌وقفه جیغ می‌کشید، می‌دوید، سکندری می‌خورد و به سر و صورتش می‌کوبید.
- کیان، کیان، روله گیان.
رد پای کیان از جایی که سُر خورده پیدا بود. سرم را که پایین خم کردم، کیان را آویزان به درخت بلوط لبه‌ی پرتگاه دیدم. درست مثل پرنده‌ای که قصد پرواز داشته باشد دَمَر با دست‌هایی باز و صورتی که پیدا نبود در میان شاخ و بر

80
23,866 تعداد بازدید
65 تعداد نظر
113 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید