پارت پنجاه و ششم :

ایستاده منتظر بودم تا شور مردها تمام شود. گلاره قدم تند کرد و خودش را به ئه‌دا رساند. دلهره از راهی که پیش گرفته بودیم و اتفاقاتی که در پیش بود، مثل خوره به جانم افتاد. مشورت مردها زیاد طول نکشید. با اشاره‌ی نیهان، همه دست‌ها را زمین زدند و به سختی بلند شدند. نرمین با چشم‌های گرد شده اول نگاهش را به من و سپس سمت نیهان گرفت.
- چیش کەرمی¹؟
- ادامه می‌دیم.
-ولی...
- گنه‌ را.
ئ

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۳ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۸۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.