پارت پنجاه و هشتم

زمان ارسال : ۱۵۹ روز پیش

میخواستم قبل از اینکه جاوید برگرده با آمین صحبت کنم و خیلی زود برگردم.
اونم از قرار معلوم رفته بود تا اون دور و بر بچرخه و اگه خبری شد به سیاوش اطلاعات بیشتری برسونه و با این کارش بعد از یه مدت طولانی یه فرصت طلایی رو برام به وجود آورد.
قدم هامو تند کردم و از کنار کلبه ی طاهر و نامزدش گذشتم. اگه وقت کافی بود یه احوال پرسی کوتاه با اونا هم می‌کردم، ولی این کارو گذاشتم برای یه وقت دیگ

155
24,913 تعداد بازدید
195 تعداد نظر
74 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید