پارت سی و یکم :



علی به کمک عیوض پیاده شد و همگی به بالکن رفتیم.

جلوی در خم شدم و بند پوتین‌هایش را باز کردم و آن‌ها را از پایش بیرون کشیدم.

وارد ساختمان که شدیم متوجه شدم برخلاف تصورم از طبقه‌ی اول هم استفاده می‌شود. هال کوچک و دلبازی بود که دو پنجره رو به بالکن داشت و پشت خانه یک اتاق که درش باز بود و آشپزخانه.

طوطی که زودتر از همه‌مان وارد خانه شده بود گفت:
- الان

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۷ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۷۳ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم

    ۳۲ ساله 00

    وااای چقدر خندیدم جاهایی که راجع به شورت صحبت میکنن

    ۶ ماه پیش
  • فرناز نخعی | نویسنده رمان

    🤣🤣🤣 اون زمان خیلی ممنوعه محسوب میشده

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه

    00

    سلام من تازه شروع کردم به خوندم رمان خیلی خوبه اماچرا قفله مگه رایگان نیست

    ۹ ماه پیش
  • فرناز نخعی | نویسنده رمان

    عزیزم روزهای فرد یک پارت رایگان میشه و بقیه وی آی پی هست. اگه برای خوندن عجله دارید در صفحه اصلی رمان روی گزینه عضویت در وی آی پی که در کادر قرمز هست بزنید. شرایط عضویت و شماره کارت براتون ارسال میشه.

    ۹ ماه پیش
  • اسرا

    00

    عالیه ولی آش نگوماهم درست می کنیم الان دهنم آب افتاد😘

    ۹ ماه پیش
  • فرناز نخعی | نویسنده رمان

    نوش جان. درست کردید واسه من هم بفرستید

    ۹ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.