تعمیرکار به قلم میلاد سرداری
پارت چهارده
زمان ارسال : ۲۱۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
- نمیدونم، خوبه؟
- خوبه دیگه خدا داده.
- دیر نیست؟
زهره خانم نفسش را بیرون فوت کرد.
- اگه دیر بود که حامله نمیشدم.
آقا خشایار گفت:
- نگهش داریم؟
حس کردم قلب زهره خانم شکست چون چیزی حدود یک دقیقه بدون ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
یه آدم بدبخت
00واییییییییییی چقد هاله حرام میدهههه