گلباش به قلم سمیه نوروزی
پارت بیست و چهارم
زمان ارسال : ۲۷۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
ئهدا دستی که بازویش را گرفته بودم پس زد.
- باید با ماما حرف بزنم، آراس باید یه دل بشه با خودم میارمش.
- اگه تاته فهمید؟ اگه...
- قبل از آراس خونه هستم.
- بیاره امن نیست، نشنیدی نرمین چی گفت؟!
- کناچِ گیان برو کنار!
خم شدم و از کنار بالشت سهرپوشم را برداشتم
- باهات مییام.
کف دستش را محکم تخت سینهام کوبید و دلآزرده صورتش را سمت گلاره گرفت.
- در خونه ر
ایلما
00چه دست سنگینی داره😑