پارت پنجم

زمان ارسال : ۲۵۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

روی تخت مه‌لقا نشسته و کیسه یخی را کنار بینی‌ام گرفته بودم؛ خواهرها زحمت کشیده بودند و داده بودند. می‌ایستادند خودمان را نفله کنیم، بعد از راه می‌رسیدند، تعهدی می‌گرفتند و می‌رفتند. همین تکه یخ هم زیاده‌روی بود؛ انگار ارث پدر مردک را خورده بودم. یکی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.