پارت چهل و پنجم :




با زمزمه ای خوفناکی زیرلب گفت:

-تریس از این کاربرشید خیلی کینه به دل گرفت و هرسال به مردمی که بیرون قلعه های کونارا بود حمله می کرد و دخترهاشون از اونها می دزدید و به عنواین یه جنگنده آموزششون می داد. بعد سالها برشید از این کارش خسته شد و اونها سندی امضا کردن تا هرسال اولین نوزاد سلطنتی متولد شده رو به اون بدن.

حالا هم نوبت به تو و فرزندت رسیده. قبل تو همسران زی

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۳ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۷۰ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • اسرا

    00

    الان بایدضحاطلسم ازبین ببره عالیه طیبه خانم😘🙏

    ۹ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.