طلسم تارادیس به قلم طیبه حیدرزاده
پارت چهل و چهارم :
به ستون بزرگ وسط شهر، به علایم عجیب و زن های با گرزهای سنگی و پیرزن دماغ کوبیده و سبد بزرگی درون دستش.
کمی نورچراغ قوه را به طرف درختها چرخاندم و با دیدن علامت سه مجسمه و نوشته گنج میخکوب شدم.
کارون آهن پرست، حتما این نقشه را دیده و دنبال گنجینه مسخره کونارا رفته بود.
چراغ قوه را خاموش کرده و کنار کوله پشتی بزرگ دو زانو نشستم.
همه در این زندگی کوفتی مرا جا می گذاشتند. به نظرم
اسرا
00کارون همون تیلمان هست