طلسم تارادیس به قلم طیبه حیدرزاده
پارت چهل و پنجم :
با زمزمه ای خوفناکی زیرلب گفت:
-تریس از این کاربرشید خیلی کینه به دل گرفت و هرسال به مردمی که بیرون قلعه های کونارا بود حمله می کرد و دخترهاشون از اونها می دزدید و به عنواین یه جنگنده آموزششون می داد. بعد سالها برشید از این کارش خسته شد و اونها سندی امضا کردن تا هرسال اولین نوزاد سلطنتی متولد شده رو به اون بدن.
حالا هم نوبت به تو و فرزندت رسیده. قبل تو همسران زی
اسرا
00الان بایدضحاطلسم ازبین ببره عالیه طیبه خانم😘🙏