توأمان به قلم حنانه بامیری
پارت سوم
زمان ارسال : ۲۵۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
نرجس خانم را دوست داشتم؛ اما تحمّل چانۀ گرمش را در آن وضعیت وخیم روحی نه.
تشویش، در نگاهم موج میزد؛ میفهمیدمش و امیدوار بودم او هم بفهمد.
سرم سمتِ در شکلاتیِ خانهام چرخید.
- بیخطر بره و برگرده.
از کلام و از رفتارم گو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطمه
۴۷ ساله 00خیلی خوب تشکر از نویسنده