پارت هفتاد و هفتم :

قبل از این که چاقو شاه رگم را ببرد، دستم را بالا آوردم و خیره به چشمان خالی از احساسش چاقو را گرفتم، نه سوزش دستم مهم بود نه خونی که از میان مشتم بر روی زمین می چکید، او خیره به من زل زده بود و من خیره به او چاقو را میان مشتم نگه داشته بودم.
-نباید این طوری شه!
منتظر بود حرفم را تمام کنم.
بغضم را فرو خوردم و با خشم به سختی غریدم.
-باید بدونی داری چی کار می کنی، باید بدونی که همون

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۹ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۸۵ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را برای این رمان ارسال کنید. لطفا ابتدا اپلیکیشن را نصب کنید و سپس اقدام به ثبت نظر کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • زینب

    70

    رستاک عاشقتم

    ۱ سال پیش
  • Valentina

    230

    عشقت یا بهتر بگم عشقمون خیلی تاکسیک،روانی و خفنه...به هر حال نوشابه ضرر داره ولی خبب😔

    ۱ سال پیش
  • زینب

    40

    بله بله درسته😔🤌😂

    ۱ سال پیش
  • Ara

    70

    بخدا تک تک گیسام سفید شد تا این مرتیکه ویونا رو یادش بیاد.

    ۱ سال پیش
  • Saniya

    290

    وای اگه یادش نیاد واقعا میکشمش مرد حسابی ما از خرداد ماه داریم چه غلطی اینجا میکنیم که بعد تو زارت همه چی رو یادت برهه اینجا به منم توهین شد ویونا رو که بماند باید یادت بیاددددد

    ۱ سال پیش
  • ...

    10

    خرداد چرا ؟ اواخر شهریور بود !

    ۱ سال پیش
  • Saniya

    10

    رمان پیرانا تا اونجا که یادمه از اواسط خرداد پارسال شروع شد

    ۱ سال پیش
  • الی

    190

    عه یادش اومد🥲 ولی دقت کردین؟ میلاد دنیز رو از رو گردنبند شناخت رستاک ویونا رو از روی زخمش🫠 قلبممممممممم🥹🌸

    ۱ سال پیش
  • helia

    110

    ویونا واقعا از وقتی لولیتا ها رو دیده همش داره لولیتا ها یادش میاد یه جورایی خوریِ مغزش شده واقعا اسم لولیتا میاد من سکته میکنم میرم اون دنیا برمی گردم چه برسه به ویونا

    ۱ سال پیش
  • حدیث

    42

    من چرامنتظرم رستاک ویونارو بندازع روموتور فرار کنن🥲🥲🥲اصلا دوسدارم زودتر تموم بشه😭هم دوسدارم ی عالمه ا امه داشته باشع، مرجان امروز تولدمه ی پارت هدبه بده شادم کن🥲❤

    ۱ سال پیش
  • Shakila

    20

    🥺🥺خیلی زنی قدرتمندیه و محشره رمانتون

    ۱ سال پیش
  • تی تی

    150

    مرتیکه ی به ظاهر دکتره کوتوله مو سیخ سیخی آخه همین کوسه دفنت کنه ک از ذهن بچم نمیری ، رستاک؟ گلم؟ آر یو سادیسمی؟جمعه عاشق شنبه فارغ؟همین الان جد دختره روآوردی جلو چشمش بعد بغل؟ سن بیر الله وِله بیزی

    ۱ سال پیش
  • مرسل

    20

    فردا پارت داریم؟!

    ۱ سال پیش
  • mona

    20

    اوه... یکم به زمان نیاز دارم تا هضم کنم که چی شد... فقط بگم شاهکاره این رمان

    ۱ سال پیش
  • بازمانده پیرانا

    50

    من هنوز زندم امااااااا کممممم مونده سکتهههه کنمممم

    ۱ سال پیش
  • آنوشا

    20

    مرجان تبریک میگم آنوشا یکی از کسایی که واسه رمانات و خودت جون میده با این پارت بمرده

    ۱ سال پیش
  • Black.blue

    30

    و منی که اخر هر پارت به خودم امید میدم که پارت بعدی رستاک به خودش میادو با ویونا فرار میکنن ولی فک کنم موقعی که به این پارت برسیم زنده نباشم از شدت هیجان و حرص خوردن از دستشون😐😭

    ۱ سال پیش
  • Rahi

    30

    در حدی حساس شده که واقعا یه لحظه احساس میکنم من جای ویونام و دلم میخواد از وضعیت الان بزنم زیر گریه یعنی چی اخهههه

    ۱ سال پیش
  • شیدا

    10

    جووون دانلود صحنه عاشقانه 🥺🫱🏻 🫲🏿

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.