کوه آمین به قلم زهرا باقری
پارت پنجاه و چهارم
زمان ارسال : ۱۵۷ روز پیش
_خیلی اصرار کردم تا جوابمو بده، تهشم یه چیزی بهش دادم تا قانع شد.
_سر کیسه رو شل کردی ها؟
_عوضش دوبرابرشو از حلقوم تو میکشم بیرون!
سیاوش بازم در مقابل تهدید جاوید خونسرد بود! جاویدم خیلی راحت رو به من ادامه داد:
_اهالی آمین خیلی سختگیرن، به غریبه اعتماد نمیکنن، منم فقط همین یه نفر و پیدا کردم ولی دیگه فرصت نشد درموردش بهتون بگم.
جاوید وسط صحبتش جا به جا شد و یکم به تلویزی
اطلاعیه ها :
بچه ها تخفیف کوه آمین و از دست ندین✨
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.