پارت سی و هفتم

زمان ارسال : ۲۲۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 15 دقیقه

عصر قرار بود با معین توی یک کافی‌شاپ ملاقات کند. فریال چندین بار با او تماس گرفته بود و تاکید کرده بود که چگونه رفتار کند! فرهاد دیگر واقعا داشت از این همه توصیه‌های خواهرش زله می‌شد! فریال تاکید کرده بود که یک جوری با معین صحبت کند که انگار مشتری مح ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.