حزین به قلم طیبه حیدرزاده
پارت نوزده
زمان ارسال : ۲۳۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
لبخند گرمی بر لب می آورد.
-توی یخچال آب معدنی هست، اگه تشنه ای.
لبهایم حتما از خشکی ترک خورده است.
معذب بودن مرا می بیند، خود از تخت پایین آمده، به طرف یخچال می رود.
-اسم من سمیره، اسم تو چی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما