پارت بیست و چهارم :

آتش کم جان جلوی غار روشن بود. بوی خوش گوشت کبابی گوزن باعث بیداریم شد.

هنوز درد وحشتناکی را در انتهایی شکمم داشتم. رایا لیوانی نوشیدنی داغ جلوی دهانم گرفت.

-تارادیس از این به بعد باید قوی باشی! برای زرکا و فرار از کونارا باید جون داشته باشی. برای فرار از این تقدیر

رمان فوق به علت ویرایش و بازنویسی غیرفعال شد و تا اتمام ویرایش امکان مطالعه آن وجود ندارد.

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۴۳ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • اسرا

    00

    عالیه بانو

    ۱۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.