پارت سی و دوم :

_ ببین فرجام باید همه چیز عادی باشه ، تو هم برخوردت با ارشیا طوری باشه جلو آلا که انگار تازه با هم آشنا میشید مثل شب مهمونی .


_ خودم میدونم اینا رو فقط بحث بیرون رفتن چهار تایی چه صیغه ایی بود این وسط .


_ بابام گفت .

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.