پارت سی و سوم :

با تکان دادن های آلا از خواب بلند شدم .


وقت نماز بود .


دیر وقت خوابیده بودم .


شاید یک ساعتی میشد .


چشمانم را مالیدم .


آلا چادر اش را روی سرش مرتب کرد و مشغول نماز خواندن شد .< ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.