سیاهی لشگر به قلم آمنه آبدار
پارت صد و سی
زمان ارسال : ۴۶ روز پیش
ممد با یه لبخند ضایعتر از صائب نزدیکم اومد.
سرش رو جلو آورد.
- جون، خانومم روم غیرتیه!
نگاه عاقل اندر سفیهی حوالهش کردم که راست وایساد.
- بچهها از این به بعد هر کی بد منو بگه، با نیهان طرفه.
ابرویی بالا انداخت و از گوشه چشم نگام کرد.
- فقط چشماش اندازه یه گله گرگ توانایی دریدن داره.
اخمی کردم.
دست روی شونهش گذاشتم و هلش دادم.
- به پا خودت و نَدَرَم.
-
زمان پارتگذاری رایگان : 1 روز در هفته یعنی روزهای (شنبه) تعداد 2 پارت به صورت خودکار رایگان میشود و میتوانید مطالعه کنید.
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.