طلسم تارادیس به قلم طیبه حیدرزاده
پارت نوزده :
جلو رویمان مزرعه ای بزرگ از گل یاسمن بود. در انتهای باغ جلوی عمارت بزرگ سفید با ستون های پر از پیچک های امین الدوله متوقف شد.
وقتی از موتور پیاده شدم با دهان باز به استخر بزرگ سفید رنگ خیره شدم.
شبیه قصر پریان در دل جنگلی سیاه و تاریک بود.
مهندس یخی کلرمان فوق به علت ویرایش و بازنویسی غیرفعال شد و تا اتمام ویرایش امکان مطالعه آن وجود ندارد.
اسرا
00کارون آدم یا...عجب