پارت پنجاه و نهم

زمان ارسال : ۱۴۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 16 دقیقه

(تیام)
هراسان و وحشت زده چشمانم را باز کردم. بدنم خیس عرق بود و نفس هایم به شماره افتاده بودند. صدای نفس هایم را بلند و واضح میشنیدم ولی موقعیتم را درک نمیکردم. درب اتاق به شدت باز شد و فردی با عجله نزدیک شد. نمیدیدمش. جز هاله‌ای و صداهایی که بلند و کوتاه میشد نمی‌دیدم و نمی‌شنیدم. بیدار بودم و هنوز در حال و هوای خوابی که دیده بودم . نمیدانم چقدر گذشت و چه گذشت که توانستم کمی موقعیتم را

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    00

    این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.