پارت پنجاه و پنجم

زمان ارسال : ۱۵۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 17 دقیقه

بعد از مدت ها، خلوت کردن با مادرجون و مریم حالش را خوب کرده بود. از صبح خبری از هومن نبود و مغزش مصرانه فراموشی میخواست و دلش در تب و تاب آغوش تیام میکوبید. مریم اصرار داشت بیرون بروند و کمی خرید کنند و انسیه میخواست انها را از بیرون رفتن منصرف کند. وقتی دیگر قرار رفتن حتمی شد. مریم با گرفتگی خاصی گوشی اش را بالا آورده و گفته بود بگذار از علیرضا هم اجازه بگیرد و او در دل به رابطه‌ی عمیقشان غ

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.