ماه زخمی به قلم روژان کاردان
پارت هجده
زمان ارسال : ۳۰۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
با کنجکاوی ذاتیای که تو وجودم بود گفتم:
-چندمین باره میگی خان بابا، این خان بابا کیه؟ کجاست؟!
مکثی کرد و آهی کشید و گفت:
-خان بابا از اسمش معلومه دیگه! بابامونه.
بعد به آرومی اشکی که از چشمش خیلی ناگهانی پایین اومد رو پاک کرد.
با صدای آرومی گفت:
-فوت کردن.
دستمو رو دستش که دیگه بافتنی نمیبافت انداختم و گفتم:
-متاسفم! ببخشید بابت سوالم، من یهکم
Aa
00👏👏👏💐⚘🙏