پارت هجده :


ظهر باز هم روی گندم‌زار تابیده بود. گندم‌زاری که حالا، درو شده، تبدیل شده بود به پهنه‌ای طلایی رنگ از ساقه‌های بریده شده. به جای رعیت در حال درو، کولی‌های خوشه‌چین، آن‌چه را که باقی مانده بود می‌بردند. جرات نداشتند سمت املاک شاپورخان که حالا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.