طلایی تر از گندم به قلم آرزو رضایی انارستانی
پارت شانزده :
دستکشهای توری سیاه را به دستانم کشیدم. دستانی که میلرزید و باز هم مثل همیشه، وقت اضطراب، نوک انگشتانم یخ زده بود.
موهایم را با کمک گیسو، بیگودی پیچیده و به تو فر داده بودم. موهایم خیلی مد روز نبود. بلندیاش، صاف بودنش و سادگی بیش از ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مریم گلی
00خیلی خیلی قشنگ بود ،انشاالله به چیزهای خوبی ختم بشه ممنونم آرزو جان