قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت بیست و چهارم :
وقتی سکوت کردم مامان گفت:
- من دلم چایی میخواد. اگه میخوای قهوه بخوری بلند شیم بریم اون یکی سالن ولی چای بعد از غذا رو همینجا سرو میکنن.
- من هم چایی میخورم.
گارسن را صدا زد و سفارش چای و باقلوا داد بعد به صورتم نگاه کرد. ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
00چنین مادری الان وجودداره مدیرمدبرآروم عالی فرنازخانمی