پارت هجده

زمان ارسال : ۱۷۳ روز پیش

فصل چهارم

وقتی سکوت کردم، مامان آخرین قاشق قیمه‌بادمجان خوشمزه را خورده بود. در تمام مدتی که داشتم از خاطرات اولین تجربه‌ی عاشقانه‌ام با شمس حرف می‌زدم، غذا می‌خورد و با دقت گوش می‌کرد. در صورتش هیچ حالتی نبود که بفهمم چه حسی دارد و کمی نگران ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید