پارت سیزده

زمان ارسال : ۱۷۹ روز پیش

حالا خیلی به آدرسی که مامان داده بود نزدیک شده بودم ولی هنوز ته دلم شکی وجود داشت که مبادا درست نفهمیده باشم، نکند به خاطر هیچ به اینجا آمده باشم و چنین زنی وجود نداشته باشد. نفس عمیقی کشیدم و قدم‌هایم را محکم‌تر برداشتم. به‌هرحال باید می‌رفتم تا مطم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید