قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت دوازده
زمان ارسال : ۲۷۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه
از جیغ و داد و تهدید و بحث و التماس نتیجهای نگرفته بودم. همه مصمم بودند مرا سر سفرهی عقد بهادر بنشانند و دیگر راهی به ذهنم نمیرسید. تصمیم گرفته بودم از خانه فرار کنم، بیهدف و بدون اینکه بدانم قرار است کجا بروم و با چه سرنوشتی روبهرو شوم. چند روز ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
سارینا
۱۴ ساله 00ذهن بازی دارید و این می تونه کمک کنه تا اگر در هر مواقعی سر نخ هایی پیدا کردیم بی فکر از کنارشان نگذریم و اینکه با کوچک ترین سر نخ ها می توانیم به مکان مورد نظر برسیم