قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت نهم
زمان ارسال : ۲۷۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 14 دقیقه
کاووس بیدار شد و خواستم بغلش کنم اما بداخلاق بود و نق میزد. بهجت او را به داخل خانه برد که شیر بدهد. گلبهار بلند شد و به شمس گفت:
- پسر باغبون میگه مرغشون دوازدهتا جوجه داره. میآی بریم تماشا کنیم؟
لجم گرفت که مثل همیشه میخواست خو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما