قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت ده
زمان ارسال : ۲۳۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 16 دقیقه
شمس گفتوگو در مورد همدانشکدهایهای مشترکشان را شروع کرد و یخ بهادر هم آب شد. مدتی در مورد اتفاقات جالب دانشگاه حرف زدند و خندیدند. به دیوار باغ نزدیک شده بودیم که پرندهای را دیدم که از روی دیوار مقابل به سمتمان پرواز میکرد. از همین فاصله تشخیص د ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
م
00اینا اعتراف هم کردن،یه دفعه چی شد شمس اینقدر دور شدکه نمیتونه کمکش کنه ،مادرشم تادوماه پیش بود چی شد که افتاد دست عموش بهشم نمیادمادرش مرده باشه عزادار باشه