قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت هشتم
زمان ارسال : ۲۷۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 19 دقیقه
با مامان زودتر به حیاط رفته بودیم. حشمت درِ ماشینرو را باز کرده بود و درحالیکه مامان داشت کادیلاک مشکی را دندهعقب بیرون میآورد، من هم سریع توی کوچه سرک کشیدم که مطمئن شوم شمس و خانوادهاش آماده هستند. بیوک آبیرنگ پدرش جلوی درِ خانهشان بود و نوک ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطمه
00رمانش واقعا قشنگ نویسنده جان خیلی ممنونم از قلم قوی و روان و زیباتون💐