قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت چهارم
زمان ارسال : ۲۷۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 13 دقیقه
نیمخیز شدم و وانمود کردم میخواهم بلند شوم اما یکدفعه یورش بردم به طرف پاهایش. غافلگیر شد و از عقب زمین خورد اما من هم انتظار این را نداشتم و روی او افتادم. حالا اسلحهاش درست بالای سرش و نزدیکم بود. دست دراز کردم آن را بردارم که دستم را در هوا قاپید و مرا هل داد. قبل از اینکه پرت شوم کمرم را چسبید، سریع چرخید و مرا هم با خودش چرخاند و روی زمین میخکوب کرد. حالا جایمان عوض شده بود. من روی
Sara
00خوب