قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت سوم
زمان ارسال : ۲۷۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 13 دقیقه
روی نیمکت مقابلش پنج بچهی دو تا دهساله که همگی به شدت مشغول جویدن بودند، جابهجا شدند. صدای پوتینها از انتهای راهرو به گوشم رسید. سریع خودم را کنار پنجره رساندم و روی نیمکت نشستم که کمتر در معرض دید باشم و بلافاصله فهمیدم اشتباه کردهام. سرووضعم اصلاً به این خانواده نمیخورد و امکان داشت بدتر سربازها را به شک بیندازم. چشمم به دخترک دهساله افتاد که کنارم نشسته بود و انگار از حضور
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Zarnaz
۲۱ ساله 00عالی مرسی فرناز جون💋💋