پارت چهارم

زمان ارسال : ۲۷۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 13 دقیقه

نیم‌خیز شدم و وانمود کردم می‌خواهم بلند شوم اما یک‌دفعه یورش بردم به طرف پاهایش. غافلگیر شد و از عقب زمین خورد اما من هم انتظار این را نداشتم و روی او افتادم. حالا اسلحه‌اش درست بالای سرش و نزدیکم بود. دست دراز کردم آن را بردارم که دستم را در هوا قاپید و مرا هل داد. قبل از اینکه پرت شوم کمرم را چسبید، سریع چرخید و مرا هم با خودش چرخاند و روی زمین میخکوب کرد. حالا جایمان عوض شده بود. من روی

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Sara

    00

    خوب

    ۸ ماه پیش
  • فرناز نخعی | نویسنده رمان

    لطف دارید عزیزم

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.