تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت صد و چهل و هشتم :
تا عقربهها روی دو بنشینند، حداقل صدبار نگاهش را به ساعت داده بود. نمیخواست زیاد از اتاق بیرون بیاید و این انتظار را به سالن کوچک دفترشان بکشاند تا همایون را حساس و شاخکهای خانم فرخی را فعال کند. پشت میزش نشسته و در ظاهر مشغول مطالعهی قوانین دادرسی کیفری بود؛ کاری که در هر وقت فراغت سراغش میرفت. گویی بندها و تبصرههای مکتوب شده در این کتاب هرگز برایش تکراری نمیشد که هر بار با دق
مطالعهی این پارت کمتر از ۷ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۷۲ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
😅😅😅
۹ ماه پیشاسرا
30ممنون عالیه 😘
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
زنده باشی عزیزم.
۹ ماه پیشAa
30👏👏👏🙏🌺
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
😊😊😊😊🌺
۹ ماه پیشرزا
30فاطمه جون عالی مثل همیشه 🙏❤❤
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
عالی نگاه قشنگ شماست.🥰🥰🥰🥰
۹ ماه پیش
Sahar
00ایشالله همایون و دوست اوا باهم اشنا بشن تا همایون وقت نکنه دنبال ایراد بگرده😂