تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت صد و چهل و پنجم :
پروندهی سنگینی زیر دستش بود که با موفقیت آن را به سرانجام رسانده بود؛ باز هم یک شراکت دوستانه و بیحساب و کتاب که هم رفاقت را به انتها رسانده، هم کار طرفین را به دادگاه کشانده بود. راضی از نتیجهی دادگاه و تسویه با موکلش به دفتر برمیگردد.
در این سه هفته که از عروسی میگذشت، فکرهایش را کرده و به این نتیجه رسیده بود که عمیقا دوست دارد آوا ضیایی را بشناسد و این فقط یک خوش آمدن ساده ن
مطالعهی این پارت کمتر از ۱۲ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۷۵ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
به هم میان این دو تا بچه. دو تا آدم عاقل و متین. هلن و همایون هم که...😅
۹ ماه پیشسیتا
00صدار تلاشش رو برای رسیدن به آوا شروع کرد ببینیم اخرش چی میشه
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
🤗🌺🌺🌺
۹ ماه پیشHadis
۲۱ ساله 00عالی بود نویسنده جان❤️ به به هلن و همایون چه زوج باحال و فانی بشن😂
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
🌺🌺🌺
۹ ماه پیشSahar
10وااای حالا فکر کن همایون و دوست آوا هم به هم علاقمند بشن 😍🤲🏻
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
دو تا پر حرف شیطون🌺🌺
۹ ماه پیشدلنیا
10عالی💞 ممنون بابت پارت طولانی
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
خوش بشینه به نگاهتون❤️
۹ ماه پیشAa
00سپاس🙏⚘
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
🌺🌺
۹ ماه پیش
Io
00خسته نباشید. چه زوجی بشن صدرا و آوا😁همایون بامزه بود اولش😂هلن خیلی دوست خوبیه و امیدوارم عاشق شدنو خوشبختیشو ببینم