پارت صد و چهل و پنجم

زمان ارسال : ۱۹۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 12 دقیقه

پرونده‌ی سنگینی زیر دستش بود که با موفقیت آن را به سرانجام رسانده بود؛ باز هم یک شراکت دوستانه و بی‌حساب و کتاب که هم رفاقت را به انتها رسانده، هم کار طرفین را به دادگاه کشانده بود. راضی از نتیجه‌ی دادگاه و تسویه با موکلش به دفتر برمی‌گردد.
در این سه هفته که از عروسی می‌گذشت، فکرهایش را کرده و به این نتیجه رسیده بود که عمیقا دوست دارد آوا ضیایی را بشناسد و این فقط یک خوش آمدن ساده ن

1474
477,588 تعداد بازدید
2,219 تعداد نظر
239 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Io

    00

    خسته نباشید. چه زوجی بشن صدرا و آوا😁همایون بامزه بود اولش😂هلن خیلی دوست خوبیه و امیدوارم عاشق شدنو خوشبختیشو ببینم

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    به هم میان این دو تا بچه. دو تا آدم عاقل و متین. هلن و همایون هم که...😅

    ۶ ماه پیش
  • سیتا

    00

    صدار تلاشش رو برای رسیدن به آوا شروع کرد ببینیم اخرش چی میشه

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🤗🌺🌺🌺

    ۶ ماه پیش
  • Hadis

    ۲۱ ساله 00

    عالی بود نویسنده جان❤️ به به هلن و همایون چه زوج باحال و فانی بشن😂

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺🌺

    ۶ ماه پیش
  • Sahar

    10

    وااای حالا فکر کن همایون و دوست آوا هم به هم علاقمند بشن 😍🤲🏻

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    دو تا پر حرف شیطون🌺🌺

    ۶ ماه پیش
  • دلنیا

    10

    عالی💞 ممنون بابت پارت طولانی

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    خوش بشینه به نگاهتون❤️

    ۶ ماه پیش
  • Aa

    00

    سپاس🙏⚘

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺

    ۶ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید